حماسه و عرفان
سیدعلیرضا شفیعی ( به عموی شهیدم ، سیدمرتضی شفیعی )
در کوچه های عرش خدا پا گذاشتند
تا پا به روی چهره ی دنیا گذاشتند
تلفیقی از حماسه و عرفان و عشق را
بر پرده ی زمان به تماشا گذاشتند
در سایه سار تابش ممتد آفتاب
در واژه های یخ زده گرما گذاشتند
باقطره های جاری و جوشان خونشان
حسرت به قلب تیره ی دریا گذاشتند
وقت عروج پیکرشان بوی یاس داشت
چون به سر به روی دامن زهرا کذاشتند